الان تو مترو ام (طبق معمول) و هنوز خوابم میاد. چند روز گذشته روزای پر کاری بودن و کمبود خواب و استراحتش به شدت نمود داره تو وجودم. از طرفی خستگی روحی هم مقداری هست که شاید اگر نبود، ریکاوری جسمی زودتر و باکیفیت تر اتفاق می افتاد.
هفته ای که گذشت خیلی شلوغ بود و هفته ای که پیش رو هست هم خیلی شلوغه؛ درواقع من یک پروژه رو خوشبختانه با سلامتی و کیفیت تونستم به پایان برسونم (سه روز آخرش گمونم جمعا ۶ ۷ ساعت خوابیدم و حتی خونه نتونستم برم) و امروز و فردا هم درگیریای پروژه بعدی رو دارم تا از روز شنبه وارد فاز اجراییش بشم.
اما خستگی روحی ... خب بخشیش از برخوردها و رفتار بعضی افراد درگیر با پروژه ها هست که متأسفانه کاریش نمیشه کرد جز تحمل کردن (البته من وامدار کسی نیستم و ممکن هست انفجار هم رخ بده وقتی ببینم خیلی ناعادلانه برخورد میشه با موضوعات) و بخش اصلیش، اتفاقی هست که شروعش از جمعه ی گذشته بود ...
من برای اسکولارشیپ یه وینتر اسکول پژوهشی ثبت نام کرده بودم که سطحش خیلی بالا بود. یه دوره آموزشی خیلی به روز که به طور مشترک توسط چند دانشگاه خوب برگزار میشد توی ایتالیا. تازه شرط هم داشت، دانشجوی دکتری بودن! اما گفتم تیری ست در تاریکی و اپلای کردم.
قرار بود تا ۲۳ دسامبر اعلام بشه که کدوم ۳ نفر برای کمک هزینه انتخاب شدن و بقیه باید پول شرکت در دوره رو پرداخت میکردن. ولی خب، انتظار به سر رسید و من هیچ ایمیلی دریافت نکردم از دانشگاه، و بعد از رسیدن سال نو هم دیگه کلا بیخیالش شدم. اما جمعه، یعنی ۱۰ ژانویه، با این همه تاخیر، ایمیل پذیرش رو دریافت کردم و توش ازم پرسیده بودن با توجه به تاخیر، آیا هنوزم مایل به شرکت تو دوره هستم یا نه!
طبیعتاً فوری جواب مثبت دادم که هنوزم میخوام از این موقعیت استفاده کنم و ازشون خواستم برام دعوت نامه رسمی صادر کنن و توش بنویسن که تاخیر من برای اقدام واسه ویزا، بخاطر دیر اعلام شدن نتایج بررسی اونا بوده. و انصافاً دانشگاه هم همکاری کرد و تو فاصله ۲ ۳ ساعت نامه رو برام صادر کرد که با اون وقت اورژانسی برای ویزا بگیرم. منم به محض دریافت ایمیل، اونو برای سفارت فرستادم و درخواست وقت کردم. اما خب شنبه و یکشنبه که تعطیل بودن و تازه دوشنبه تونستم برم ویزا متریک و اونجا بهم گفتن موارد اینطوری رو فقط سفارت باید اوکی به ما بده تا بپذیریم.
هیچی دیگه، من موندم و کاسه ی چه کنم :))
دوباره ایمیل دادم به دانشگاه و گفتم اینطوری شده و شما یه ایمیل مستقیم به سفارتتون در ایران بدید تا شاید فرایند به جریان بیفته. اما دریغ.
هرچند بازم دانشگاه نهایت همکاری رو داشت، همون روز یه ایمیل مستقیم به سفارت داد و دو تا نامه، یکی برای اعلام پذیرش من، و یکی برای اعلام علت تاخیر، برای سفارت زمینه کرد با امضای رییس دانشکده معماری و شهرسازی. ولی بازم از سفارت خبری نبود. حتی فرداش هم باز ریمایندر به سفارت زدن و بازم هیچ خبری نشد. و آخرین بار هم دیروز سومین ایمیل رو زدن.
منم هر روز جوابشون رو دادم و گفتم سفارت هنوز جواب نداده. و امروز ... فقط ۴ روز به شروع دوره مونده و عین این ۴ روز ایران همه چیش تعطیله.
هیچی دیگه. این فرصت هم از دست رفت
حالم گرفته ست. خوبما. ولی بخاطر کار و پروژه و این موضوعی که مفصل توضیح دادم، باطری اجتماعیم تخلیه شده و دلم میخواد چند روزی مجبور نباشم با آدمایی که نمیدونم کین و نمیشناسمشون و خیلی باهاشون حس نزدیکی ندارم حرف بزنم
شاید واسه این بود که دلم خواست مفصل بنویسم
درواقع جا و کسی رو سراغ ندارم که اینقدر با جزییات بتونم از حالم بگم...
فقط دیشب از چت جی پی تی خواستم حس و حالی که دارم رو تبدیل به تصویر کنه و این رو تحویل گرفتم ...