


1673
مفرد سُعَدایه مدت نبودن تموم شد ...

1672
مفرد سُعَدامن یه مدت نیستم ...

1671
مفرد سُعَدایکی از دلایلی که دوستای زیادی ندارم و معاشرتامو کم و کمتر کردم اینه که جواب خاصی برای بعضی سوالای مهم ندارم
واسه همین مورد سوال قرار نگرفتن رو انتخاب میکنم

1670
مفرد سُعَدااینکه هیچ کس طوری به من نزدیک نیست که وقتی اینطوری دلم میگیره، براش از بیربط ترین چیزا بگم و اون بفهمه یه مرگیم هست ولی به روی خودش نیاره، اما شریک بیربط گوییام بشه ...
و این یکی از مزخرفترین اجزای زندگی منه...

1689
مفرد سُعَدافاصله اوج امید و حضیض یأس اونجاست که من داشتم با انگیزه برای مصاحبه ۳ تیر آماده میشد و الان هیچ رغبتی برای مصاحبه ۲۱ تیر ندارم
به همین سادگی!

1688
مفرد سُعَدادارم به چیزی فکر میکنم که حتی به زبون آوردنش برام سخته و ازش خجالت میکشم
ولی واقعا کاش میشد ...
دست کم کاش میشد اینجا گفتش ...

1687
مفرد سُعَدانوشته ۱۵ ساعت دیگه اجازه دارم وارد اکانت تلگرامم بشم
ولی من ایمان دارم کسی جایی منتظرم نیست
اینو وقتی بابام فوث کرد فهمیدم
یه مدت طولانی هیچ جا نبودم
با وجودی که تا قبلش زمان زیادی رو برای با خبر موندن از دوستام میذاشتم و بهشون تلفن میزدم یا به مناسبتهای مختلف براشون پیام میفرستادم، بعدش دیدم حتی خیلیاشون متوجه نشدن که عکس پروفایل من سیاه شده و مدت طولانی تماس و تبادل پیام نداشتم باهاشون
زندگی اینه
انا گاوالدا گفته بود کاش کسی جایی منتظرم باشد
ولی من میگم احتمالا خیلی بیشتر از نصفش گذشت و دیگه مهم نیست کسی باشه ...

1686
مفرد سُعَدااینجا بازم صدای انفجار میاد...

1685
مفرد سُعَدا
1684
مفرد سُعَدا
1683
مفرد سُعَدایه کلیپ بود که میخواستم بذارمش اینجا به نشونه حسن ختام این وبلاگ
ولی دیدم
اگه اینجا ننویسم
باید مرده باشم
چون تحمل حرف داشتن و نزدنش رو دیگه ندارم ...
رمز رو که دارید
کامنتا رو هم این چند روز میخونم و جواب میدم
ببخشید که انقد تاخیر داشتم ...
بعد نوشت: راستی راستی. اگه کسی بهم توی لینک ناشناس تلگرام پیام داده در جریان باشه که من هنوز نتونستم به اکانتم دسترسی پیدا کنم و تا یک هفته آینده هم اکانتم توسط تلگرام بسته ست و بعدش نمیدونم اجازه بده بازش کنم یا نه
ادامه مطلب . . .