1444
مفرد سُعَداتلفن زدم به خانمه شماره کسی که معرفی کرده برای سخنرانی توی نشست رو بگیرم، میگه شما چرا تکلیف فلانی رو روشن نمیکنی منتظره
جوابشو دادم و گذشت
خانم مدیر وقتی داشت میرفت جلسه، معاونش هم باهاش بود، گفتم ببخشید یه مطلبی هست، من با فلانی تماس گرفتم ...
پرید وسط حرفم گفت شماره چی شد؟
گفتم شماره رو که گرفتم ازش، ولی این خانم طلبکار منه که چرا فلان کارو نکردم. منم گفتم ماجرا چیه و من اصلا دیگه دخالتی تو موضوع ندارم. ولی اینجا از شما کسب اجازه میکنم دفعه دیگه کسی خواست منو بازخواست کنه مدل خودم جوابشو بدم که فکر باطل نکنه. من اینجا با شما همکاری میکنم، به شما و معاونتون پاسخگو هستم بابت وظایفم. بقیه اصلا در حد و جایگاهی نیستن که از من سوال بپرسن، چه رسد به اینکه طلبکار بشن
کم پیش میاد بخوام شاخ بازی در بیارم؛ ولی کسی اندازه شو ندونه، بلدم محترمانه لالش کنم.