آبگوشت بُزباش

قلم‌راآن‌زبان‌نبودكه‌سرعشق‌گويدباز  ورای‌حدتقريراست‌شرح‌آرزومندی

مفرد سُعَدا

231

مفرد سُعَدا

انگشتای دست راستم بوی بانداژ و پانسمان میده همینطوری الکی 😐

یکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 0:51
مفرد سُعَدا

230

مفرد سُعَدا

چه خبره توی این خراب شده؟!

صحبت کردن علنی بچه مدرسه ای ها در مورد فیلمای +۱۸ توی اروپاش هم قفل بود قدیما؛ پسرا توی اتوبوس واحد داشتن بلند بلند در مورد ساخت فیلم حرف میزدن 😐

شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 21:55
مفرد سُعَدا

229

مفرد سُعَدا

خشونت ترسناکه؛ مهم نیست علتش چی باشه. و وقتی میبینم آدمای خیلی معمولی، از ریخته شدن خون دیگران، با ولع حرف میزنن، راستش از زنده بودن و موندن ناامید میشم.

هیچ کس نیست که این حرفارو بهش بزنم و از جواباش دلگرم بشم ...

پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 1:34
مفرد سُعَدا

228

مفرد سُعَدا

کاش کسی جایی منتظرم بود ...

+ ساعت ۹ شب و ۹ ساعت مونده به پرواز یه نفر دیگه از دوستام ...

سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 21:55
مفرد سُعَدا

227

مفرد سُعَدا

ده ماه نشده ssd گرفتم برای ویندوز، سوخته!

بردم برای گارانتی، جنس ۷۰۰ تومنی رو برداشته، جنس ۶۰۰ تومنی رو بهم داده، ۱۵۰ تومن هم ما به التفاوت گرفته!

این مردم گرگن، مهم نیست سلطان جنگل کی باشه ...

سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 15:51
مفرد سُعَدا

226

مفرد سُعَدا

یه معاشرت حال خوب کن لازم دارم واقعاً این روزا

شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ ،ساعت 13:26