آبگوشت بُزباش

قلم‌راآن‌زبان‌نبودكه‌سرعشق‌گويدباز  ورای‌حدتقريراست‌شرح‌آرزومندی

مفرد سُعَدا

1985

مفرد سُعَدا

دلم گرفت. رعنا برای آخرین بار از پارکینگ در اومد. فردا ناصرخان میاد جاش. و تا روزی که دوست خانم گودرزی بیاد و رعنا رو ببره، باید تو جای پارک جلوی ساختمون هر روز با چشمای بغض آلود نگاهمون به همدیگه گره بخوره ...

خیلی دوسش داشتم

دلم براش تنگ میشه

شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴ ،ساعت 7:36