1511
مفرد سُعَدابله. من آدم تکرارم. آدم باز گفتن و باز گفتن. آدم مرور کردن. احتمالاً چندین میلیارد سال نوری از آخرین باری که به چیز جدیدی فکر کردم فاصله دارم. کهنه شدم. پیرم. فسیلم. یکم دیگه صبر کنم تبدیل به نفت میشم، ولی روزی که سوختهای فسیلی دیگه بیمصرف شدن ...