1419
مفرد سُعَدازندگی
در این لحظه
عین اینه که یه آدماس رو کسی سالها پیش جویده و گذاشته یه گوشه، و آدم برداشته و گذاشته تو دهنش و داره به زور و با فشار اونو میجوه
الان از اون وقتاست که چیزی هم نشده اما حالم دوست نداشتنیه ...
قلمراآنزباننبودكهسرعشقگويدباز ورایحدتقريراستشرحآرزومندی