آبگوشت بُزباش

قلم‌راآن‌زبان‌نبودكه‌سرعشق‌گويدباز  ورای‌حدتقريراست‌شرح‌آرزومندی

مفرد سُعَدا

1405

مفرد سُعَدا

دارم اطمینانم به چشمام رو از دست میدم. قبلا اینطوری نبود. آدما رو خوب میشناخت و میخوند. حالا حس میکنم خنگ شده. آدمایی رو میبینم که میدونم کاسبن و پر از فریب، اما چهره شون اینو بهم نمیگه ...

جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳ ،ساعت 21:44