1711
مفرد سُعَدایه زمانی توی نیم کره جنوبی سیاره زندگی میکنم و شب تولد لعنتیم بجای لهله زدن از گرما، زیر دونه های برفی که داره میباره دراز میکشم و آسمون رو تماشا میکنم
تجربه شو توی زمستون دارم
اما برف تابستون چیزیه که لازمش دارم
قلمراآنزباننبودكهسرعشقگويدباز ورایحدتقريراستشرحآرزومندی