آبگوشت بُزباش

قلم‌راآن‌زبان‌نبودكه‌سرعشق‌گويدباز  ورای‌حدتقريراست‌شرح‌آرزومندی

مفرد سُعَدا

1556

مفرد سُعَدا

میخواستم برم یه جایی برای احیا که خیلی دوره از اینجا، حضرت مادر مخالفت فرمودند. گفت میخوای بری من اینجا تا صبح مثل مرغ پرکنده فکر و خیال کنم تا برگردی؟ گفتم چشم نمیرم

قسمت نبود دیگه

رضایت مادر برای انجام کار مستحب واجبه

یکشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۴ ،ساعت 22:50