1192
مفرد سُعَداخب
راستش من خیلی این مدلی ام که اگه یه کاری بخوام بکنم و شرایطش محیا باشه، میگم زودتر انجام بدم تموم بشه بره. ولی اون که شرایط محیا باشه واقعا برام مهمه. خلاصه که با وجود پا درد، دیدم اگه این هفته باز رفتن دنبال مبل رو بذارم رو تصمیم گیری بگیر نگیر و ممتنع وار خانواده، کار پیش نمیره. گفتم پاشید بپوشید بریم. و رفتیم و برگشتیم و من الان دارم از سر درد ... (نمیمیرم که، ولی درد داره)
حالا شانس زیبای من
غذا چیه؟ آبگوشت!
من که ته مونده املت صبح رو خوردم. ولی بقیه نشستن دارن خوش میگذرونن به حساب خودشون